جانشین پیامبر (ص)را چه کسی تعیین کــــــــــــــــــــــــــــرد؟؟؟؟؟؟
آیا پیامبر برای خود جانشین تعیین کرد؟ ؟؟
آیا با رحلت پیامبر صل الله علیه واله وسلم که وحی قطع شد تا به امروز هم خود پیامبر باید رهبر و امام را برای ما تعیین کند؟ یا امت می توانند خود پیشوای خود را تعیین کنند؟؟
در نامه ی ششم نهج البلاغه که حضرت علی علیه السلم به معاویه می نویسد اینگونه اشاره میکند:
«گروهي كه با ابوبكر و عمر و عثمان بیعت كردند به همان طريق با من بيعت كردند، پس كسي كه شاهد بوده نبايد ديگري را اختيار كند و كسي كه غايب بوده نبايد منتخب آنها را رد كند، و جز اين نيست كه شوري از مهاجرين و انصار است، بنابر اين اگر آنها بر مردي اتفاق كردند و او را امام ناميدند، اين كار موجب رضاي خداست، پس كسي كه بسبب طعن و بدعت از امر ايشان بيرون رفت او را بر مي گردانند، اگر از برگشت خودداري نمود با او مي جنگند كه غير راه مؤمنان را پيروي كرده است».
اين نامه علاوه بر نهج البلاغه در يكي از كتب معتبر و قديم امامیه نيز ديده ميشود كه آن (واقعهیصفين) تأليف نصر بن مزاحم السفري متوفي 412 هجري قمري است در صفحهی 29 آن همين نامه آمده،
در كتاب ‹الصفين› آمده كه علي دربارهی ابوبكر و عمرگفت: (أحسنا السيرة و عدلا في الأمّة) يعني: «آن دو رفتار نيكو داشتند و در ميان امّت بعدالت رفتار كردند».
در (الغارات) اثر ابو إسحاق ثقفي (متوفي 283 هجري) ميخوانيم: كه علي(ع)پس از قتل محمد بن ابي بكر نامهاي به ياران خود در مصر نوشت، ضمن آن نامه از خلافت ابوبكر ياد كرده مينويسد: (فمشيت عند ذلك الي ابي بكر فبايعته)
يعني:
« در آن هنگام بسوي ابوبكر رفتم و با او بيعت كردم».
و
در بارهی عمر مينويسد:
(تولي
عمر الأمور و كان مرضي السيرة ميمون النقيبة )
يعني:
«عمر كارهاي خلافت را بعهده گرفت و پسنديده سيرت و فرخنده نفس بود».
ابن
عساكر از نوادهی حضرت علي(ع) يعني حسن مثني نقل كرده كه
«از
حسن مثني فرزند حسن بن علي پرسيدند: آيا رسول الله صَلي الله عَليه و آله وَ
سَلّم نگفت: من كنت مولاه فهذا عليّ مولاه؟ پاسخ داد، آري امّا سوگند بخدا قصد
پيامبر از اين سخن امارت و سلطنت نبود اگر مقصودش اين بود با كمال وضوح آنرا ادا
ميكرد، زيرا كه رسول اَلله (ص )خير خواه ترين افراد نسبت به مسلمانان بود و اگر
مرادش خلافت بود، ميفرمود: اي مردم اين علي فرماندار شما و قائم بر امور شما بعد از
من است. پس سخن او را بشنويد و از وي اطاعت كنيد. بخدا قسم اگر خدا و رسول اَلله صَلي الله عَليه و آله
وَ سَلّم علي(ع) را براي حكومت انتخاب كرده بودند و او را زمامدار مسلمين مينمودند،
و سپس علي(ع) فرمان خدا و رسولص را ترك كرده(با خلفا بيعت مينمود)
در آن صورت نخستين گناهكار و نافرمان از امر خداي متعال و رسول الله ص او بود.»
مسعودي
كه علماي اماميه او را از خود ميدانند در جزء دوم از كتاب مروج الذهب در صفحهی
412 مينويسد:
(دخل
الناسُ علي(ع) يسألونه، فقالوا يا أميرالمؤمنين أرايت ان فقدناك و لا نفقدك انبايع
الحسن؟ قال: لا آمركم ولا أنهاكم و انتم أبصر)
يعني:
«مردم در زمان خلافت علي(ع) و پس از ضربت خوردن آن حضرت، بر علي(ع) وارد شدند و
پرسيدند: اي امير مؤمنان به ما خبر ده كه اگر ترا از دست داديم، و خداU كند كه از دستت ندهيم، آيا با حسن
فرزندت بيعت كنيم؟ علي فرمود: من نه به شما امر ميكنم كه بيعت كنيد و نه شما را
از اينكار نهي مينمايم. شما به كار خود بيناتريد».
باز
در صفحهی 414 مينويسد، مردم به علي(ع) گفتند:
(ألا
تعهد يا أمير المؤمنين؟ قال: ولكني اتركهم كما تركهم رسولُ الله صَلي الله عَليه و
آله وَ سَلّم).
يعني:
«اي امير مؤمنان آيا عهد خلافت را به كسي واگزار نميكني؟ فرمود: نه، ليكن ايشان را
ترك ميكنم هم چنانكه رسول الله (ص) آنها را ترك كرد و كسي را بخلافت نگماشت».
در مستدرك، وسائل الشيعه و بحارالانوار مجلسي آوردهاند كه
علي(ع) فرمود:
(و الواجب في حكم الله و حكم الإسلام على المسلمين بعد ما
يموت إمامهم او يقتل ضالاً كان او مهتدياً، مظلوماً كان او ظالماً، حلال الدم او
حرام الدم ان لا يعملوا عملاً و لا يحدثوا حدثاً و لا يقدموا يداً او رجلاً ولا
يبدوا بشي قبل ان يختاروا لأنفسهم (في بحارالانوار-لجميع امرهم) إماماًعفيفاًعالماًعارفاً
بالقضاء والسنه)
يعني: «در حكم خدا و اسلام واجب است بر مسلمين پس از
اينكه امامشان مُرد يا كشته شد، خواه گمراه باشد يا راه يافته، مظلوم باشد يا
ظالم، خونش حلال باشد يا حرام، در هر صورت واجب است كه مسلمين هيچ عملي انجام
ندهند و كاري نكنند و دست بجلو نبرند و پاي فرا پيش ننهند و عملي را شروع نكنند
مگر آنكه پيش از هر كاري براي خودشان امامي انتخاب نمايند كه عفيف و دانشمند و
آگاه از قضا و سنت باشد».
حالا سوالاتی که پیش می آید این است
آیا اگر منظور پیامبر در غدیر خم جانشینی حضرت علی بود چرا حضرت علی در نامه به معاویه از انتخاب جانشینی به وسیله مهاجرین و انصار سخن می گوید و کار آنانرا را برای رضای خدا می داند ؟؟؟!!
اگر خلافت فقط حق حضرت علی بود واین مقام از طرف وحی بوده چرا بعدا با خلفا بیعت می کند؟؟؟
این تعدا مسلمان که در غیر خم حضور داشتند آیا متوجه منظور پیامبر صل الله علیه وآله وسلم از جانشینی حضرت علی(ع) نشدند؟؟؟ آیا صحابه ی حاضر در غدیر خم بعد از رحلت پیامبر سخن وی را رد کردند ومرتد شدند ؟؟؟پس چرا بعدا همین مسلمانان در راه خدا فرسخ ها راهپیمایی می کردند تا در راه خدا جهاد کنند و هزاران صحابه به خاطر اعتلای توحید شهید شدند آیا می توان اینها را مرتد دانست (العیاذ بالله)
چرا حضرت علی بعد از خود جانشین تعیین نکرد و فرزندبزرگوارش حاضر شد با معاویه صلح کند؟؟؟؟آیا پیامبر ی که 23 سال یارانی تربیت دادند و به قول قرآن تعلیم وتزکیه دادند بعد از رحلتش بلا استثنا همه مهمترین مسئله ی دین که جانشینی وی باشد را خلاف میل وحی وخدا وپیامبر تغییر می دهند ؟؟؟
منبع : کتاب شاهراه اتحاد با تصرف و تلخیص علیرضا جوانمرد
سلام دوست گرامی این وبلاگ هدفش ارائه ی مطالبی کوتاه ومفید به بازدید کنندگان است مفتخرم که ازطریق این وبلاگ دوستانی چون شما پیدا میکنم اگه نظر هم گذاشتید ممنون میشم هرچی خواستید بنویسید فقط حوصله ی بحث نداشته بیدم